مجموعه پادکست ساعتی با ادبیات برای آشنایی نوجوانان با ادبیات، شاخههای متنوع آن و روش پیشرفت در المپیاد ادبی توسط گروه ادبی آیریسک آماده میشود و هر قسمت به موضوعی مستقل اختصاص دارد؛ در ادامه چهارمین قسمت از این مجموعه را میشنوید:
پادکست ساعتی با ادبیات – آشنایی با شعر معاصر
همراه با مولود مدنی
میزبان: بهراد بنایی
خلاصهنویسی پادکست با هوش مصنوعی
در قسمت چهارم پادکست ساعتی با ادبیات، بهراد بنایی با خانم مولود مدنی درباره شعر معاصر فارسی گفتگو میکند. ابتدا مفهوم شعر معاصر توضیح داده میشود، که به دورهای از شعر گفته میشود که از حدود صد سال پیش، پس از انقلاب مشروطه در ایران، آغاز شده است. این جریان با نیما یوشیج شناخته میشود و شامل شاعران پیرو و متاثر از او است که در قالبها و محتواهای جدیدی شعر سرودهاند. شعر معاصر در ایران همعصر با دوره مدرن است و ویژگیهای فنی خاصی دارد، از جمله تغییرات ظاهری و فرمی نسبت به شعر دورههای پیشین، که شامل کوتاهتر شدن مصراعها و ورود موضوعات جدید مانند آزادی، حقوق زنان و کارگران است.
تأثیر سفرهای ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه به اروپا، آشنایی ایران با فرهنگ، صنعت، سیاست و ادبیات اروپایی، نقش مهمی در شکلگیری شعر معاصر داشت. ترجمه آثار اروپایی و وارد کردن دستگاه چاپ، باعث شد زبان شعر سادهتر و قابل فهمتر شود و موضوعات روزمره و اجتماعی در آن وارد شود. این تغییرات، در کنار تلاش برای بیداری سیاسی و اجتماعی، منجر به تحولات در قالب و محتوا شد، هرچند قالبهای سنتی همچنان مورد استفاده قرار میگرفتند.
در ادامه، نقش نیما یوشیج در شکلگیری شعر معاصر و شعر نو مورد بررسی قرار میگیرد. نیما نه تنها قالبهای شعر کلاسیک را تغییر داد بلکه سبک نوینی را معرفی کرد که وزن شعر همچنان حفظ میشود، اما مصراعها کوتاهتر و انعطافپذیرتر هستند. او قافیه را کنار نگذاشت، بلکه آن را به عنوان عنصری مهم و موسیقیایی در جایگاههای اصلی شعر حفظ کرد، و معتقد بود که قافیه باید در جای مناسب خودش قرار گیرد تا توجه مخاطب جلب شود. همچنین، نیما در حوزه محتوا، با استفاده از نمادها و ابهام در شعر، موضوعات اجتماعی و روزمره را با رویکرد نمادین و ابهامآمیز بیان کرد، که این امر شعر او را متفاوت و نوآورانه ساخت.
پایبندی نیما به اصول سنتی در کنار نوآوری، باعث شد که شعر او در جامعه ادبی پذیرفتهتر و تاثیرگذارتر باشد، و پس از او، جریان شعر نو در ایران به شکل گستردهتری مورد قبول قرار گرفت. در نتیجه، نیما را پدر شعر نو مینامند، چون او توانست بین سنت و نوآوری تعادل برقرار کند و راه را برای جریانهای بعدی هموار سازد. این تغییرات در قالب و محتوا، در کنار توجه به مسائل اجتماعی، باعث شد که شعر معاصر فارسی به سمت سبکهای جدید و متنوعتر حرکت کند و نقش مهمی در توسعه ادبیات معاصر ایران ایفا کند.
در این روایت، به بررسی جریانهای مختلف شعر معاصر فارسی و تفاوتهای آنها با شعر کلاسیک و نیمایی پرداخته شده است. ابتدا اشاره میشود که برخی شاعران همعصر نیما یوشیج، همچنان به قالبهای سنتی و کلاسیک پایبند بودند و معتقد بودند که فرم شعر باید حفظ شود، هرچند موضوعات شعر تغییر کرده و وارد زندگی روزمره و مسائل اجتماعی شده است. این گروه که محافظهکار یا سنتیگرا نامیده میشوند، حتی در قالبهای نیمایی و نوگرایانه هم شعر سرودهاند، ولی با حفظ قالبهای قدیمی و وزن و قافیه.
در ادامه، تقسیمبندیهای رایج در نقد شعر معاصر بررسی میشود. معمولاً گفته میشود که شعر معاصر شامل سه شاخه است: شعر نیمایی، شعر سپید و شعر پستمدرن. اما این تقسیمبندی کامل نیست، چون قالبهای مختلف میتوانند سمبولیک یا پستمدرن باشند، بدون اینکه در قالب خاصی محدود شوند. بنابراین، بهتر است جریانهای شعر معاصر به صورت کلیتر و بر اساس گرایشهای فکری و رویکردهای محتوایی دستهبندی شوند؛ مثلاً جریان نیمایی که پیروان نیما هستند، جریان شعر سپید که سردمدارش شاملو و جریانهای رادیکالتر هستند، و جریانهای محافظهکار که به قالبهای سنتی وفادارند.
در مورد شاعران شاخص هر جریان، نمونههایی مانند اخوان ثالث، فروغ فرخزاد، سهراب سپهری و حسین منزوی ذکر شده است. اخوان ثالث، با تبحر در زبان و آشنایی با زبان خراسانی، قوانین شعر نیمایی را جمعآوری و ترویج کرد و در کنار نیما، نقش مهمی در توسعه شعر نو داشت. او زبان شعر نیمایی را استوار و فاخر نگه داشت و به همین دلیل، حتی طرفداران شعر کلاسیک نیز به آثار او توجه نشان دادند. فروغ و شاملو نیز در قالبهای نو و جریانهای مختلف شعر معاصر فعالیت کردند، و هر کدام سهمی در توسعه و تنوع این جریانها داشتند.
همچنین، در بخش منابع، کتابهایی مانند «طلیعه تجدد در شعر فارسی»، «تاریخ تحلیلی شعر نو» اثر شمس لنگرودی، و «مدخل شعر معاصر فارسی» اثر شهریار خسرویه معرفی شدهاند که برای مطالعه و شناخت بهتر این جریانها مفید هستند. در مجموع، متن بر اهمیت شناخت جریانهای مختلف شعر معاصر، تفاوتهای قالبها و رویکردهای فکری در شکلگیری و توسعه آن تأکید دارد، و نقش هر شاعر و جریان در شکلگیری ادبیات معاصر ایران را برجسته میسازد.
در روایت چهارم پادکست ساعتی با ادبیات به تحلیل و بررسی شعر معاصر فارسی، به ویژه شعر نیما یوشیج، پرداخته شده است. ابتدا منابع و کتابهای مهمی که برای مطالعه و شناخت بهتر جریانهای نوگرایانه و معاصر در شعر فارسی مفید هستند، معرفی شدهاند. از جمله این منابع میتوان به کتابهای «خانهام ابریست» دکتر پورنامداریان، «داستان دگردیسی» دکتر سعید حمیدیان، «جانگذشتگان به مقصود میرسند» شمس لنگرودی، و مجموعه «شعر زمان ما» اثر محمد حقوقی اشاره کرد. این مجموعه، شامل شعرهای نمونه از پنج شاعر شاخص معاصر، از جمله نیما، سهراب سپهری، فروغ فرخزاد، اخوان ثالث و شاملو است که برای آشنایی اولیه بسیار مفید است.
همچنین، در مورد جریانهای آوانگاردتر و پسا نیمایی، تأکید شده است که بسیاری از منتقدان دانشگاهی این جریانها را در تقسیمبندیهای رسمی جای نمیدهند و بیشتر مطالعه نمونه شعر و نظرات خود شاعران درباره آثارشان توصیه میشود. نمونهای از این نظرات، گفتوگوی رضا براهنی در کتاب «خطاب به پروانهها» است که در آن دلایل تغییر سبک و ورود به جریانهای جدیدتر توضیح داده شده است.
در ادامۀ پادکست ساعتی با ادبیات، به معرفی پادکستی دیگر اشاره شده که حاوی مطالب مفید درباره شاعران و جریانهای مختلف است، و همچنین، مجموعه «گزیده شعر معاصر فارسی» اثر مرتضی کاخی و مجموعه «شعر نو از آغاز تا امروز» اثر محمد حقوقی، به عنوان منابع مهم برای مطالعه و آشنایی با شعر معاصر معرفی شدهاند. این منابع، علاوه بر نمونه شعر، حاوی مطالب تحلیلی و مقدمههای مفید هستند که در فهم بهتر شعر معاصر کمک میکنند.
در پایان، یک نمونه شعر از نیما یوشیج با عنوان «در شب سرد زمستان» خوانده میشود. این شعر نمادین و نمادین است و عناصر طبیعت مانند شب، سرما، و زمستان در آن به کار رفته است تا نماد وضعیت اجتماعی و سیاسی زمان نیما باشد. شعر با مصراعهای کوتاه و بلند، وزن فاعلاتن و رمل، و قافیه در انتهای ابیات، ساختاری متفاوت و نمادین دارد. نیما در این شعر، شب سرد زمستان را نماد جامعهای خفقانزده و سخت توصیف میکند که در آن، تنها چراغ گرم و روشنگر او، یعنی فکر و اندیشهاش، روشنایی و گرما میبخشد. او از عناصر طبیعی مانند باد و کاج برای نشان دادن فضای تاریک و سرد بهره میبرد و تصویری از فردی که در این شب تاریک گم میشود، ارائه میدهد که ممکن است نماد برادر نیما باشد، کسی که در شوروی پناهنده شده و کشته شده است. در نهایت، نیما از نقش و اهمیت فرد و اندیشه در ایجاد روشنایی و گرما در جامعه سخن میگوید و این پیام را با تکرار و بازگشت به ابتدای شعر به پایان میرساند، تأکید بر اینکه چه کسی در این شب سرد، چراغ و روشنی میآفریند و چه کسی در راه عقایدش فدا میشود.
روایتهای دیگر از ساعتی با ادبیات را گوش کنید:
روایت | موضوع |
---|---|
۱ | از کجا شاهنامه را آغاز کنیم؟ |
۲ | کجا دنبال اسطوره بگردیم؟ |
۳ | آشنایی با قصیده |
۴ | آشنایی با شعر معاصر |
۵ | برخورد نوجوانی با ادبیات |